دفتـــــــــــرهای بیــــــــــدار

بازگشت به صفحه قبل

 

درباره انقلاب، جنبش اجتماعی

 و

 رهبری سیاسی

       

 

 

درباره انقلاب، جنبش اجتماعی و رهبری سیاسی

نویسندگان: ارنست مندل، آلدن موریس و سوزانه ستگن بورگ، جو فریمن کریس هارمن

مترجم: ح.ریاحی

انتشارات بیدار

خرداد 1389

 

فهرست

یادداشت مترجم                                          ح. ریاحی                                                            5    

مارکسیسم و انقلاب در زمان ما                      ارنست مندل                                                          7

 رهبری در جنبش­های اجتماعی                     آلدن موریس و سوزانه ستگن بورگ                             55

استبداد بی ساختاری                                   جو فریمن                                                            111

خودانگیختگی، استراتژی و سیاست                کریس هارمن                                                         135

 

یادداشت مترجم:

مجموعه مقالات پیش رو تلاش ارزنده­ی دانشمندانی است که با مسائل پیچیده­ی جوامع پر تلاطم امروزه سروکار دارند، تحقیقات همه جانبه­ی ده­ها پژوهش­گر جامعه شناس است که به شیوه­ی علمی مقولات انقلاب، اصلاحات، رهبری و ساختار جنبش­ها اجتماعی و برآمدهای مبارزاتی را بررسی کرده و با ارائه­ی نمونه­های بسیار، فعالیت­ها و دگرگونی­های احزاب سیاسی و جنبش­های اجتماعی را تجزیه و تحلیل کرده­اند.

با یورش هر چه گسترده­تر سرمایه­ی جهانی در سه دهه­ی اخیر به حقوق کارگران و زحمتکشان تحت عناوین، آزادسازی، صرفه جوئی، بازار آزاد و دموکراسی و در اثر تشدید فقر و فلاکت مردم، جنبش­های اعتراضی و قیام­های توده­ای بسیاری پهنه­ی کشورهای چندی را در نوردیده است. این تحولات شرایط جدیدی را در روابط بین­المللی به وجود آورده است. توده­های به پا خاسته­ در راستای احقاق حقوق خود و محدود کردن استثمار، غارت و چپاول منابع و نیروی کارشان در پار­ه­ای از کشور­های امریکای لاتین گا­م­های موثری به پیش برداشته­اند.

نویسندگان این مجموعه، اما، نشان داد­ه­اند که این عقب­نشینی­های رژیم­های سرمایه­داری می­تواند هر زمان مسیر عکس بپیماید، به این دلیل که پیچیدگی مسائل فراروی توده­های ستم­دیده، تدارکی فراتر از دستیابی به خواست­های محدود سیاسی و مطالباتی را می­طلبد. آن­ها از یک­سو بی پایه و اساس بودن شعار" بدیل دیگری وجود ندارد" را با مراجعه به رویدادهای واقعی این سه دهه به اثبات می­رسانند و تز"انبوه خلق" را رد می­کنند که از مبارزه در لحظه دفاع می­کند و به هیچ استراتژی مبارزاتی قائل نیست، و از دیگر سو، بر بر نامه­ریزی دقیق مراحل مختلف مبارزه علیه سرمایه­داری و مصیب­ هائی که به وجود آورده است تاکید می­ورزند. کریس هارمن با اشاره به همین مساله می­گوید:

"در هر مقطعی باید به خاطر داشت که فقط یک جبهه در مبارزه علیه این نظام وجود ندارد. فقط مبارزه علیه این جنگ وحشتناک در بین نیست، این موج قتل­های نژادپرستانه، این کاهش دستمزدها، این چرخه­ی اخراج­سازی­ها، این انکار حق بومیان به تکلم به زبان خود، این تحقیر نژاد پرستانه­ی یک قوم یا اقلیت مذهب. مبارزه بر سر هر یک از این مسائل ضرورتا فراز و فرود دارد. اما همگی بخشی از مبارزه علیه یک نظام واحد جهانی است و در هر مبارزه، یک اقلیت بسیار مهمی از مردم شرکت دارند که می­توان آن­ها را تشویق کرد که آن را درک کنند و به این مبارزه­ی جهانی متعهد شوند. به سخن دیگر، می­توان آن­ها را به شرکت در ایجاد تشکیلات انقلابی جلب کرد. اما این در صورتی پیش می­آید که انقلابیون خود اهمیت ایجاد تشکیلات انقلابی را درک کنند".

در رابطه با سازما­ن­های گوناگون و نقش آن­هاست که مثلا جو فریمن با رویکردی علمی و موشکافانه زیا­ن­های بی ساختاری، نخبه سالاری و تفاوت­های بین ساختارهای رسمی و غیر رسمی و تاثیرات هر یک بر دیگری را به منظور به دست دادن الگوهای مناسب مبارزاتی به تفصیل توضیح می­دهد.

جان­مایه­ی تلاش این محققان پرتو افکندن بر اغلب زمینه­های بسیج و سازمان­گری کارزارهای گوناگون مبارزه برای پی­ریزی جهانی دیگر است، جهانی خالی از ستم و بهره­کشی. این نویسندگان هم­چنین بر نقش ارتقا آگاهی در همه زمینه­ها با مسئولیتی انسان­دوستانه باور دارند و ادامه­ی وضع موجود را خطرناک می­دانند. ارنست مندل در همین زمینه می­گوید:

"آینده در واقع حتی بقای فیزیکی بشریت به نتیجه مسابقه بین خود آگاهی فزاینده­ی مردم نسبت به رد ضروری رو-در-رویی مسلحانه از یک سو و ویران­گری واقعی رو به افزایش سلاح­های موجود و آتی، از دیگر سو، بستگی دارد. اگر اولی نتواند با عمل سیاسی موفق دومی را از میان ببرد، دومی سرانجام نه تنها اولی، بلکه زندگی بشر بر روی زمین را نابود خواهد کرد".

برآمدهای اعتراضی یک سال گذشته در کشور ما به خوبی نشان داد که مردم بیدار ما خود مصمم اند سرنوشت خویش را در دست گیرند و در مبارزه علیه این خطرات به سهم خود به عنوان یک ملت شرکت داشته باشند. وظیفه­ی همه طرف­داران آزادی و برابری است که به هر وسیله­ای که می­توانند به این خود آگاهی و خود سازمان­یابی توده­های تشنه­ی آزادی و برابری یاری رسانند. امید که ترجمه­ی این مجموعه مقالات  بتواند در این راستا سهمی ادا کند.