حزب كارگران برزیل،
مبارزهی سازنده از اعماق
ماریا هلنا موریر
آلوس
برگردان: بهروز
آشتیانی
وقیع اروپی شرقی در سال 1989 توجه
همگان را به شكست درك معینی از الگوی
سوسیالیستی جلب ميكند. رویدادهی برزیل در همان
سال
ـ که
یك كارگر فلزكار سوسیالیست به عنوان نامزد ریاست
جمهوری یك حزب كارگری واقعاً جدید در آستانة
پیروزی قرار گرفت ـ گواهی دیگر بر شكست چنین دركی
است. در ین مقاله به بررسی ین جنبش سوسیالیستی در
برزیل ميپردازیم.
تمیل به تشكیل «حزبی از كارگران»
كه به تاسیس حزب كارگران برزیل در سال 1979
انجامید، خواستی بود كه در آرزوهی مشترك كارگران
برزیل بری حركت به سوی كانون صحنة سیاسی برزیل، به
عنوان افرادی فعال و نه گردانندگان پشت صحنه،
عمیقاً ریشه داشت. بسیاری از كارگران با شركت در
اتحادیههی كارگری جدید، انجمنهی محلی مردمی و
انجمنهی دهقانی اختیارات تازهی پیدا كردند.
كارگران از احزاب چپ سنتی، كه مقررات انضباطی سخت
آنها مجال كمی بری مباحثات درونی باقی ميگذاشت،
سرخورده شده بودند. آنها بر مشاركت خود در
تصمیمگیری پیرامون خطمشی سیاسی حزب اصرار
ميورزیدند اما بوروكراتهی
قدرتمند حزبی مانع از آن ميشدند. كارگران با شركت
در جنبشهی اجتماعی مردمی، هماهنگ كردن اقدامهی
سیاسی جمعی، تصمیمگیری جمعی، سازماندهی غیرمتمركز
و رهبری نوبتی را فرا گرفتند و پس از آن دیگر،
محدودیتهی احزاب چپ سنتی را همچون عامل
بازدارندهی كه مشاركت بالقوة كارگران را كاهش
ميدهد، تلقی ميكردند. بدین ترتیب حزب جدید بید
همة تجربیات كسب شده از سالها مقاومت تشكلهی
اجتماعی مردمی در برابر حكومت نظامی را، در عرصة
سیاسی، جهت ميداد. حزب كارگران ميخواست سازمانی
فراگیر، انعطافپذیر، پرتحرك، مبتكر و داری
ارتباطی زنده با جنبشهی مردمی باشد و بتواند بدون
از دست دادن ین ارتباط حیاتی تكامل یابد. حزب امید
داشت كه از درون جنبشهی كارگری شكل بگیرد؛
ریشههی عمیقی در آن داشته باشد و سطوح مختلف تشكل
را به هم مرتبط سازد تا همواره در ین جنبش داری
ریشههی پیداری بوده و هیچ گاه تماس با پیهاش را
از دست ندهد. با وجود ین حزب كارگران بید از
استقلال جنبشهی اجتماعی از حزب دفاع مينمود تا
بتواند استقلال سازمانهی مردمی را حفظ كند. یكی
از درسهی دوره پوپولیستی ین بود كه جنبشهی مردمی
با تبدیل شدن به پیة صرفاً حمیتی بری سیاستمداران
از بین ميروند و به راحتی از طریق انتصاباتی در
رهبری به آلت دست آنان تبدیل ميشوند. حال دیگر
زمان آن رسیده بود كه مردم بیاموزند كجا و چگونه
بدون كمك دیگران به حركت دریند. كارگران بید یاد
ميگرفتند كه چگونه به حركت درآمده و روندهی
تاریخی را دنبال كنند؛ چگونه بر موج حوادث سوار
شوند و از آنها عبور كنند؛ چگونه راههی گوناگون
را برگزینند و به هدف نزدیك شوند. همانطور كه
بیانیه سیاسی حزب در سال 1979 تصریح ميكند ینها
از جمله مواردی است كه حزب كارگران از بدو تاسیس
خواستار آن بود:
«یدة تشكیل حزب كارگران با توسعه و
تحكیم جنبش اجتماعی جدید و وسیعی شكل گرفت كه
اكنون از كارخانهها تا محلات، از اتحادیهها تا
جوامع پیه ـ مسیحی(1)،
از جنبش هزینة زندگی تا انجمنهی اهالی، از جنبش
دانشجویی تا انجمنهی حرفهی، از جنبش سیاهان تا
جنبش زنان و همین طور تا سیر جنبشها، چون جنبش
مبارزه بری حقوق بومیان، گسترش یافته است.»
حزب كارگران: حزبی «نوین»
خصلت
«نوین»
حزب در ویژگی رابطة آن با جنبشهی اجتماعی مردمی
نهفته است. حزب كه خود از دل همین جنبشها بیرون
آمده با انواع گوناگون تشكلها مرتبط است و در
مناطق شهری، اتحادیههی كارگری، محلات و انجمنهی
حلبی آبادها دست به سازماندهی ميزند. حزب در
مبارزات بيخانمانها
بری مسكن، در مبارزات كودكان بيسرپرست بری به
رسمیت شناختن حقوقشان، و در بسیج بری بهداشت و
آموزش بهتر حضور دارد. در مناطق روستیی نیز حزب
نیروی به حركت درآورندة اتحادیههی زراعی كارگران
كشاورزی و كارگران و
بولاس
فریسهی به حاشیه رانده شده است
كه در كشتزارهی قهوه و شكر كار ميكنند. همچنین
حزب از مبارزات دهقانان بيزمین بری كسب زمین و از
مبارزات جمعآوريكنندگان كائوچو در منطقه آمازون
بری حفظ جنگلها حمیت كرده است.
هر چند حزب كارگران تنها حزب چپ در
برزیل نیست كه از مبارزات كارگران و زحمتكشان بری
شریط بهتر زندگی حمیت ميكند، اما بیش از سیر
احزاب سیاسی در جنبشهی اجتماعی حضور داشته است.
حزب علاوه بر ین در جنبش زنان، جنبش بیداری سیاهان
و تشكلهی بومیان فعال است.
با ین حال آنچه اهمیتی ویژه دارد
همانا شیوة ارتباط حزب با طبقة كارگر و دیگر
جنبشهی اجتماعی است حزب داری «حوزههی» قدیمی یا
«كمیتههی حزبی» زنان، سیاهان، كارگران زراعی،
جمعآوريكنندگان كائوچو، فعالین اتحادیهها و...
نیست. فعالین و مبارزان عضو ین جنبشها و تشكلهی
اجتماعی در عین حال عضو حزب نیز هستند. ین شیوهی
متفاوت از شیوة سنتی سازماندهی احزاب چپ در برزیل
است. حزب حق ندارد فيالمثل با تصویب نوعی «خط
حزبی» آن را بر یك اتحادیه كارگری تحمیل نمید و یا
در جنبش زنان به كرسی نشاند. مبارزان حزب
«نمیندگان حزب» در جنبشهی اجتماعی نیستند. آنها
در حین پیشبرد مبارزهی دو جانبه به حفظ استقلال
هر چه بیشتر حزب و جنبشهی اجتماعی ترغیب
ميشوند. هر چند ارتباط هر عضو با پیگاههی مردمی
در موقعیت او در حزب موثر است اما عكس ین مطلب
صادق نیست. (در حقیقت هر فرد بید در جنبشهی مردمی
فعال باشد تا به عضویت حزب پذیرفته شود.) هیچگونه
مكانیسم رسمی وجود ندارد تا مبارزة اعضی حزب را كه
در جنبشهی اجتماعی شركت دارند تحت تاثیر مواضع
حزب قرار دهد. حزب از تودههی مردمی تاثیر
ميپذیرد و نه بالعكس. مثلاً مبارزان جنبش سیاهان
نقش فوقالعاده مهمی در شكل دادن به پلاتفرم حزب،
انتخاب سیاهان بری ادارات دولتی، آموزش و پرورش و
هماهنگی برنامههی مشخص حزب داشتند. به همین ترتیب
زنان نیز «كمیتة زنان» ندارند اما بر حزب نفوذ
دارند، پلاتفرم مسائل زنان را تدوین ميكنند،
تاثیر قابل ملاحظهی بر حزب ميگذارند و در ادارات
دولتی مختلف در سراسر برزیل انتخاب شدهاند. پیش
از ین نیز حزب كارگران، در دورة كوتاه موجودیتش،
سه زن را به عنوان شهرداران شهرهی عمده
(فورتالیزا، سانتوس و سائوپولو) و یك زن سیاهپوست
از تشكل حلبيآبادها را به
عنوان نخستین زن سیاهپوست عضو
كنگره و تعداد دیگری از زنان عضو جنبش بیداری
سیاهان را بری ارگانهی دولتی و شهرداريها
برگزید. ین افراد جنبشهی اجتماعی خود را در حزب
نمیندگی ميكنند اما در جنبشهی مردمی هیچ مكانیسم
انضباطی سختگیرانهی بری آنان وجود ندارد. اگر چه
اعضی حزب تمیل دارند تا پلاتفرم حزب را در
فعالیتهیشان در سطح جنبشهی مردمی منعكس سازند
اما آنها مجبور نیستند تا در كنگره و جلسات به
گونهی رسمی و مطابق با دستورالعملهی از پیش
تعیین شدة حزبی ری بدهند.
به نظر ميرسد استقلال جنبشهی
اجتماعی مهمتر از آن باشد كه با اعمال مقرراتی از
سوی یك حزب سیاسی از بین برود. تجربیات گذشتة
جنبشهی مردمی در رابطه با احزاب سیاسی برزیل
عمدتاً منفی بوده است: هنگامی كه احزاب به شیوهی
سازمان یافته در درون جنبشهی اجتماعی كار
ميكردند، ین جنبشها رو به ضعف و پراكندگی
ميگذاردند. در چنین مواردی اعضی حزب قبل از تشكیل
جلسات دورهی دربارة مسائل كلیدی، كاندیداهی
نمیندگی و غیره تصمیمگیری ميكنند. ین امر
اختلافات شدید سیاسی ـ یدئولوژیك را دامن زده و به
موضعگیريهی انعطافناپذیری
منجر ميشود كه غالباً در چارچوب تشكلهی ین
جنبشها حل شدنی نیستند، زیرا كه تصمیمات از خارج
از ین جنبشها اعمال ميشود. علاوه بر ین، از آنجا
كه تصمیمات كلیدی بیشتر توسط رهبران سیاسی و
بوروكراتهی حزبی در خارج از ین جنبشهی اجتماعی
اتخاذ ميشود، لذا ین تصمیمات در برخی موارد از
افراد ساده و نیازهی واقعی ین جنبشها عمیقاً
فاصله ميگیرد. ین مساله
مانع از رشد و كاریی تشكلها و در بدترین حالت
باعث فروپاشی كامل آنها ميشود. در آمریكی لاتین
فعالیت احزاب سیاسی در اتحادیههی كارگری، جنبشهی
دهقانی و جنبشهی اجتماعی در شهرها و نواحی روستیی
انسجام و كاریی ین تشكلها را بارها به خطر
انداخته است. در تاریخ برزیل نیز تحمیل خط مشی
حزبی بارها جنبشهی مهمی را به تفرقه و نابودی
كشانده است. از ینرو حزب كارگران در تلاش بری
اجتناب از ین مسائل به طور آگاهانه از استقلال
جنبشهی اجتماعی در برابر احزاب سیاسی حمیت
ميكند.
چنین توجهی به استقلال جنبشهی
اجتماعی بری اجتناب از مسالة
دیگری نیز هست: انتصاب رهبران ین جنبشها به
پستهی سیاسی با هدف وابسته كردن ین جنبشها به
حكومت. ین معمولترین شكل ارتباط بین حكومتهی
رفرمیست و جنبشهی اجتماعی در دورة پوپولیستی بود.
خطرات چنین سیاستی را ميتوان در كنترل اعمال شده
از طرفPRI
بر جنبشهی مردمی در مكزیك مشاهده نمود. ین
انتصابات احتمال كلینتالیسم (سیاستهی قیم مآبانه)
و گسترش وابستگی ین جنبشها را، كه به ادغام
تشكلهی كارگری در تشكلهی كورپوراتی دولتی
ميانجامد، افزیش خواهد داد. از آنجا كه حزب
كارگران از درون جنبشی اجتماعی زاده شده بود كه
عمیقاً تحت تاثیر مقاومت در برابر كورپوراتیسم و
كلینتالیسم(2)
قرار داشت، در حزب نگرانی وسیعی دربارة احتمال
چنین انتصاباتی وجود دارد. در حقیقت حزب غالباً در
جهت دیگری راه افراط را پیموده است: تقریباً در
همة حكومتهی محلی كه شهرداران عضو حزب در راس
آنند، جنبشهی اجتماعی سریعاً و بدون درنگ به
مخالفان فعال شهرداران تبدیل شدهاند و همانطوریكه
در همین اواخر پیش آمد ین جنبشها حتی از اعلام
اعتصاب بر علیه شهرداران نیز پروا ندارند.
حزب كارگران به حفظ نقش سازمانهی
جامعهی مدنی در «هوشیار نگهداشتن حكومت» اهمیت
زیادی ميدهد. یكی از مفاهیمی كه حزب زیاد تكرار
ميكند ین است كه قدرت غالباً یك شخص ستمدیده را
به ستمگر تبدیل ميكند. از ینرو، انتخابكنندگان
نبید به سادگی قدرت را به افراد منتخب خود بسپارند
بلكه بید همواره هوشیار، مراقب و منتقد باقی
بمانند. ین نقشی است كه گروههی سازمانیافته در
جامعهی مدنی بید برعهده گیرند و بسیار مهم است كه
یك حكومت انقلابی نیز افراد را با چنان شیوهی
منصوب نكند؛ شیوهی كه باعث ميشود تا ین گروهها
نقش پاسدارندة خود را از دست بدهند. پائولو
فریره، یكی از متفكران با نفوذ حزب كارگران، در
كتاب «تعلیم و تربیت ستمدیدگان» تحلیل ميكند كه
چگونه ستمدیدگان در خود ستمگرانی را ميپرورند و
ممكن است ین افراد به هنگام كسب قدرت روابط
سلطهگرانه را بازتولید كرده و خود به دیكتاتورهیی
تبدیل شوند. ما خود در تجربیات حكومتهی محلی حزب
كارگران شاهد بودهیم كه چگونه ین مساله
به طرق گوناگون پیش ميید.
با ین حال مسالهی
كه حل آن دشوار است همانا نهاديكردن مكانیسمهیی
است كه از به كارگیری روابط قیممآبانه،
تبارگماری (انتصاب خویشاوندان به پستهی مهم) و
سیر اشكال سوء مدیریت اجتماعی ممانعت به عمل آورد.
از آنجا كه بسیاری از اعضی حزب نسبت به
«سانترالیسم دمكراتیك» محتاطانه برخورد نموده و
بری تضمین آزادی مباحثات داخلی تلاش ميكردند و
نگران مسالة
اجتناب از مخاطرات «كمیتههی پاكسازی» بودند، به
ییننامههی مربوط به نهاديكردن اقدامات تنبیهی
بری اعضاء با بدگمانی فوقالعادهی برخورد ميشود.
ین تناقض تا درجه زیادی به عدم كاریی «كمیتههی
اخلاقی» حزب منجر شده است. در واقع تنها تعداد كمی
از نمیندگان حزب به خاطر رفتار غیراخلاقيشان و یا
در راستی اجری انضباط حزبی اخراج شدهاند و ین امر
در هر یك از موارد فوق نیز تجربة تلخی بری كل حزب
به همراه داشت. ین مساله
هنوز هم مشكلآفرین است. ین كه چگونه ميتوان
انضباط حزبی را به اجرا درآورد و نمیندگان حزب را
به برنامة حزب پیبند نمود، به عنوان یكی از
جنبههی لینحل فعالیت حزب كارگران باقی مانده است.
حزب كارگران: حزبی با ویژگيهی
«متفاوت»
تصمیم به بنا نهادن یك حزب تودهی
دموكراتیك
و سوسیالیستی نتیج معینی را به دنبال داشت. ین امر
در وهلة اول به معنی ترك تئوريهی انقلابی
Facismoو
همة استراتژيهی مبارزة مسلحانه بود. دوم آنكه
تصمیم بر ین بود كه حزب كارگران به عنوان حزبی
قانونی در مقیاس تودهی سازمان یافته و نیز قادر
به رقابت انتخاباتی با احزاب بورژویی باشد. ین امر
برآورده شدن ملزومات قانونی معین و حضور روزمره در
جامعه را طلب مينمود. تصمیم به تشكیل یك حزب
قانونی یجاب ميكرد كه حزب از ساختارهی رسمی حزبی
و قوانین انتخاباتی، كه حكومت نظامیان وضع كرده
بود، پیروی كند. مشكل ینجا بود كه در چارچوب نظام
موجود بری پيریزی حزبی تلاش ميشد كه در تقابل با
همین نظام بود.
حزب كارگران بر پیهی واحدهیی به
نام هسته
(Nucleas)
و در محلات و محیطهی كار سازماندهی شده است. مردم
هر جا كه كار ميكنند اقدام به سازماندهی نموده و
ین سازماندهی بیشتر به همان شیوة كمیتههی
كارخانه است كه گرامشی در مقالات «نظم نوین» توصیف
كرده بود. علاوه بر ین، مردم در محلات خود نیز ین
هستهها را تشكیل ميدهند. بری نمونه، خود من به
مثابة یك مبارز
(Militant)
حزب كارگران هم در هستة دانشگاه یالتی
ریودوژانیرو، كه در آنجا تدریس ميكنم، و هم در
هستة لارانژریاس، در محل زندگیم، عضو هستم. هستة
محلی لارنژاریاس نیز به نوبه خود جزئی از یك واحد
بزرگتر در منطقة انتخاباتی شانزدهم است كه ساكنین
سانتاترزا، فلامنگو و كوسمه ولور را در برميگیرد.
كلیه هستههی منطقة انتخاباتی شانزدهم ماهی یك بار
جلسة مشترك دارند. در سطح محلات و محیطهی كار نیز
برخی گروهها هفتهی یك بار، برخی دیگر ماهی دو
بار و عدهی هم تنها ماهی یك بار گردهم ميیند.
جهت پذیرش در حزب هر فرد دستكم بید عضو یكی از
هستهها باشد، هر چند عضویت همزمان در سازمانهی
محیط كار و سازمانهی محلات الزامی نیست. ین كار
به منظور حصول اطمینان از ین امر است كه تنها
افراد واقعاً ریشهدار در جنبشهی اجتماعی به
عضویت حزب دریند. متقاضیان عضویت بید مورد تیید
همكاران یا همسیگان نزدیك خود، كه از سابقة
مبارزاتی آنها به خوبی آگاهند، قرار گیرند. پس از
تصویب عضویت متقاضی از سوی هسته، كمیتة بخش
(Zonal)
و كمیتة اجریی
(Executive Municipal)
شهر نیز بید عضویت وی را تیید نمیند. معمولاً
افرادی كه عضویت آنها مورد پذیرش هستههی محلی
قرار ميگیرد هیچ مشكلی بری تیید كمیتههی بالاتر،
كه به تصمیمات اعضی ساده احترام ميگذارند،
نخواهندداشت.
حزب كارگران داری نظام انتخاباتی
متفاوت از احزاب سیاسی سنتی در برزیل است. دموكراسی
درونی از طریق نظام پیچیدهی از انتخابات تناسبی(3)
در همة مجامع مقدماتی اعمال ميشود. حزب كارگران
در برگیرندة افرادی است از كلیساهی مترقی پروتستان
و كاتولیك، اعضی گروههی ماركسیست لنینیست، اعضی
سابق سازمانهی معتقد به مبارزه مسلحانه، اعضی
سابق حزب كمونیست، سوسیالیستهی مستقل،
تروتسكیستها و مبارزانی از جنبشهی اجتماعی
گوناگون كه هیچ موضع مذهبی یا سیاسی ویژهی
ندارند. به منظور آنكه گروههی درون حزبی امكان
داشته باشند تا به طور معقول به بحث پیرامون نظرات
خود بپردازند و مواضعشان در پستها و پلاتفرمهی
حزبی منعكس شود، حزب مكانیسمی یجاد كرده است كه از
طریق آن هر گروهی ميتواند گریش سازمانیافتهی
(به نام
Tendencia
]گریش[)
را در حزب تشكیل دهد و خطوط برنامهی و نامزدهیی
را بری پستهی حزبی و انتخابات عمومی پیشنهاد كند.
اسناد ارائه شده از طرف ین گریشات با كسب اكثریت
آراء در مجامع مقدماتی به تیید ميرسند. بری
پستهی حزبی نیز ین گریشات ميتوانند یك لیست
انتخاباتی تهیه كرده و به نسبت آراء خود ین پستها
را تصاحب كنند.
نظام تناسبی انتخابات بحثهی درون
حزبی را گسترش داده و حضور اعضی ساده و داری مواضع
مختلف را به حداكثر ميرساند، به علاوه در نظام
تناسبی اعضی ساده در گزینش نامزدهی انتخاباتی نیز
كنترل زیادی را اعمال مينمیند. در بین گریشات
رقابت فوقالعادهی وجود دارد و ممكن است یك ناظر
ناآگاه در مجمع حزب از میزان جنب و جوش، مذاكرات
داخلی و محرمانه بین گروهها، بحثهی پر سر و صدا
در جلسات عمومی و حتی از ابراز احساسات در موقع
رايگیری شگفتزده شود. با وجود ین به محض اتمام
انتخابات، شمارش آراء و توزیع پستها (كه گاه با
مشاجرات پر سر و صدا دربارة كافی نبودن حقوق
تناسبی همراه است) همة رقابتها به كناری نهاده
ميشود و مبارزان حزب با ابراز احساسات پرچم حزب
كارگران را تكان ميدهند. در كارزارهی انتخاباتی
همة اعضاء با هم كار ميكنند و به قول حزب «به
خیابانها ميریزند». ین جنبه از كارزار انتخاباتی
حزب همان عاملی است كه باعث ميشود تا تحلیلگران
سیاسی در ین مورد كه حزب كارگران «حزبی با تحرك»
است، متفقالقول باشند. ین بدین معناست كه حزب در
آخرین لحظات و با سرازیر شدن میلیونها تن از
مبارزان دوستدار حزب به خیابانها و گفتگو با
یكدیگر و با همة رايدهندگان به پیروزيهی
حیرتآوری دست یافته است.
از نظر حزب كارگران، سوسیالیسم بید
در متن تجربیات تاریخی جامعه برزیل درك شود. بری
چند دهه برزیل یكی از بالاترین نرخهی رشد را در
جهان داشت و اكنون نیز كشوری است با امكانات
بالقوة عظیم. در سال 1955 اقتصاد برزیل مقام چهل و
نهم را در جهان دارا بود و در سال 1988 به مقام
نهم ارتقاء یافت. برزیل داری منابع مادی و معدنی
بسیار غنی و بزرگترین منطقة صنعتی در جهان سوم
است. ین كشور چهارمین تولیدكنندة مواد غذیی در
جهان است و شریط اقلیمی آن ـ كه در جنوب معتدل، در
مركز نیمه استویی و در آمازون استویی است ـ تولید
همة انواع محصولات را ممكن ميسازد، برزیل با
مساحتی بیشتر از بخش قارهی یالات متحده و
جمعیتی كمتر از نصف آن امكان توسعه را دارد،
معهذا توزیع زمین ناعادلانه است: تنها 1 درصد از
مالكان زراعی بیش از 45 درصد كل زمینها را در
اختیار دارند. توزیع درآمد در برزیل نیز یكی از
نامتوازنترین موارد در جهان است: 1 درصد بالیی
جمعیت صاحب همان مقدار را از ثروت ملی است كه 50
درصد پیینی جمعیت.
بنا به آمار سازمان بهداشت جهانی،
حدود چهل میلیون برزیلی غذیی كمتر از حداقل
میزانی كه روزانه بری ادامة زندگی لازم است،
دریافت ميكنند و برزیل از نظر معیارهی تغذیه
پیینتر از كشورهی هند و پاكستان است. بر طبق آمار
دولتی نیز 32 میلیون كودك در فقر مطلق زندگی
ميكنند و بیش از 7 میلیون كودك در خیابانهی
شهرها رها شدهاند. كار كودكان معمول و خارج از
موازین قانونی است: به گفتة ادارة آمار برزیل در
سال 1980، 30 درصد كودكان بین 10 تا 17 سال یعنی
حدود 15 میلیون نفر ـ به طور تمام وقت كار كرده و
90 درصد از ین افراد كمتر از حداقل دستمزد دریافت
ميكردند.
زنان از مردان فقیرترند. 34 درصد
مردان و 58 درصد زنان درآمدی كمتر از 30 دلار در
ماه دارند. میزان مرگ و میر زنان در اثر زیمان و
سقط جنین نیز از بالاترین موارد در جهان است.
وضعیت سیاهان هم قابل تامل است. سیاهان 45 درصد
جمعیت و حدود 2/40 درصد نیروی كار را تشكیل
ميدهند. اما تنها 25 درصد كل دستمزدها را دریافت
ميكنند.
در چنین شریطی، سوسیالیسم مورد نظر
حزب در واقعیت كنونی مردم برزیل ریشه دارد و بر
پیهی از بین بردن فوری بيعدالتيهی اقتصادی و
اجتماعی است. حزب همراه با جنبشهی اجتماعی یك
سلسله پیشنهادات مشخص را بری اصلاحات ارضی، تامین
زمین و مسكن در شهرها، توزیع مجدد درآمد و ثروت،
دفاع از امتیازاتی بری زنان كارگر، مبارزه با
نابرابری نژادی، بهبود آموزش و بهداشت عمومی،
مراقبت از كودكان كارگر و حمیت از كودكان
بيسرپرست مطرح كرد.
از ین گذشته، برنامه حزب نیز با
ارائه طرحی بری كنترل سرمیهگذاريهی شركتهی چند
ملیتی و بر مبنی رهنمودهیی جهت محدود كردن میزان
سود برگشتی به كشورهی امپریالیستی، حذف برخی
معافیتهی مالیاتی و برقراری مقررات سختی بری شریط
كار، موازین بهداشتی و یمنی شغلی و سطح دستمزدها و
امنیت شغلی از حاكمیت ملی برزیل دفاع ميكند. از
آنجا كه اقتصاد برزیل در اقتصاد سرمیهداری
بینالمللی ادغام شده است، حزب بید با در نظر
گرفتن درآمدها و مزیی متفاوت كارگران در كشورهی
ثروتمند و جهان سوم، به مشكلاتی كه به واسطة
سرمیهگذاريهی شركتهی چند ملیتی بوجود آمده است،
بپردازد. بدین ترتیب ین طرح به دنبال تامین مزیی
مشابهی بری كارگران در شركتهی برزیلی وابسته به
شركتهی چند ملیتی است.
یكی دیگر از مواد برنامه كنترل
كارگری است كه در شكل كمیتههی كارخانه و با
اختیار مذاكره بر سر شریط كار و نهیتاً مشاركت در
مدیریت و سود كارخانه عمل ميكند.
از آنجا كه حدود 40 درصد اقتصاد
برزیل دولتی است حزب برنامة مفصلی بری نوسازی
شركتهی دولتی و دمكراتیزه كردن روند تصمیمگیری
در آنها دارد. مشاركت در مدیریت و كنترل كارگری
نیز در مركز برنامة حزب بری بخش دولتی قرار دارد.
دفاع از حاكمیت ملی مستلزم تعلیق
پرداخت بهرة بدهيهی خارجی است. حزب از تعلیق فوری
ین پرداختها و از حسابرسي اصل بدهيها به منظور
تعیین میزان آنها حمیت ميكند. آن بخش از بدهيها
هم كه قبلاً پرداخت شده به خصوص بخشی كه به واسطة
افزیش (و شناور شدن) نرخ بهره پرداخت شده بود از
اصل بدهی كسر خواهد شد؛ زیرا حزب كارگران بندهی
مربوط به نرخ بهرهی شناور را غیرقانونی ميداند.
حزب در پیوند با دفاع از حاكمیت ملی، سیاست خارجی
فعالی را در بین ملل جهان سوم پیشنهاد ميكند.
در نهیت، حزب بری ساختن سوسیالیسم
از طریق مبارزات روزمرة كارگران و زحمتكشان برزیل
تلاش ميكند. سوسیالیسم دمكراتیك، آن گونه كه حزب
ميفهمد، بید ضرورتاً داری ریشههی تاریخی بوده و
به گونهی زنده با خواستهی جاری جنبشهی اجتماعی
گره بخورد. دخالت كارگران در همة سطوح دستگاههی
تصمیمگیری دولتی بید با نهادی شدن مكانیسمهیی
بری مشاركت كارگری در محیطهی كار همراه شود.
سوسیالیسم دمكراتیك مستلزم دمكراتیزه كردن حیات
سیاسی و اقتصادی و نه فقط توزیع سادة محصولات بلكه
توزیع مجدد تمامی قدرت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی
نیز هست. حزب كارگران با درك ین شعار كه «ما بذرهی
سوسیالیسم را در مبارزات روزمرة كارگران
ميافشانیم.» به سازماندهی كمیتههی كارخانه،
شوراهی كارگری، كمیتههی محلات، كمیتههی بهداشت،
آموزش و حمل و نقل، و دیگر كمیتههی شهروندان
مبادرت ميكند تا آنها برنامهها را بهبود بخشند
و راه حل مشكلات عمومی را بیابند.
در عرصة سیاسی نیز حزب ستون فقرات
«جنبش اصلاحات مردمی»
(Movimento Para Emendos Popuearea)
است كه مباحثات گروهی را به منظور ارائه اصلاحات
رسمی به مجلس موسسان سازمان داده است. برخی از ین
«اصلاحات مردمی»، از جمله یكی از آنها كه مربوط
به اصلاحات ارضی است، بیش از شش میلیون امضاء
داشت. پیشنویس اصلاحات ارضی نیز همچون سیر
برنامههی اصلاحات اجتماعی و اقتصادی، با مشاركت
نمیندگان جنبشهی اجتماعی در روستاها و منطقة
آمازون تدوین شد. بنابرین، طرح فوق خواستهی فوری
افرادی را منعكس ميكند كه به طور بيواسطه در ین
مساله
ذینفع هستند. حزب نیز با توجه به تفاوتهی منطقهی
از طرحهی گوناگون اصلاحات ارضی حمیت ميكند مثلاً
املاك زراعی بزرگتر از پانصد هكتار در جنوب و
جنوب شرقی كشور (میناس جریاس، ریودوژانیرو،
اسپرتوسانتو، سائوپولو، پارانا، سانتاكاترنیا و
ریوگراندودوسول) كه عمدتاً بلااستفاده ماندهاند،
غیرتولیدی و آماده بری تقسیم محسوب ميشود. در
حالی كه در منطقة آمازون، املاك زراعی كمتر از
هزارو پانصد هكتار، حتی اگر بلااستفاده مانده
باشند، مشمول ین امر نخواهند شد، زیرا جنبش اهالی
جنگل، اتحادیة جمعآوريكنندگان كائوچو و سیر
جنبشهی دهقانی در منطقة آمازون بر ین باورند كه
بید از حفظ وضعیت طبیعی جنگلها حمیت شود. با توجه
به مقررات ویژهی كه بری حفظ جنگلهی آمازون در
یالتهی مركزی و شمالی وضع شده، بهرهدهی زمین نیز
در مناطق مختلف فرق دارد. شمال شرقی برزیل، كه از
یالتهی كوچكی تشكیل شده و خشكساليهی متناوب
آنها را دچار صدماتی ميكند، مشمول اصلاحاتی است
كه با در نظرگیری شریط اقلیمی و خاك تنظیم ميشود.
همة ین طرحهی مفصل اقتصادی و اجتماعی به طرز
یكسانی تدوین شده و منعكس كننده مشاركت روزمره
افرادی است كه مستقیماً با مسائل فوق سر و كار
دارند.
حكومتهی مردمی حزب كارگران
دموكراتیزه
كردن روند تصمیمگیری در سطح دولت از نخستین
اولویتهی حزب است. در ین راستا حزب شوراهی مردمی
(Conselhos Popularos)
را سازمان داده كه با اختیارات واقعی مالی در جوار
حكومتهی محلی (شهرداريهی) تحت كنترل حزب كار
ميكنند. مفهوم «ساختن سوسیالیسم در مبارزة
روزمره» در ین حكومتهی مردمی
(Ad Min Istracoes Popularos)،
كه از طریق پیروزی حزب در انتخابات شهرداريها
بدست آمده، به اجرا در ميید.
دموكراتیزه
كردن دولت به معنی نهادی كردن مكانیسمهی مشاركت
مردمی بری تدوین و اجری سیاستهی عمومی است. یكی
از ین مكانیسمها شوراهی مردمی است كه در محلات
سازمان ميیابد. مناطق شهری به بخشهیی
(Bairros)
تقسیم شدهاند. ین مناطق نظیر تقسیمات شهری در
شهرهی بزرگ آمریكا چون بروكلین، كویینز، مانهاتان
و غیره است. ساكنین هر بخش در كمیتهی سازمان
ميیابند كه معمولاً از هر خیابان یك نمینده در آن
حضور دارد تا مسائل عاجلی چون آسفالت خیابانها،
روشنیی، آب لولهكشی، سیستمهی فاضلاب و ساختن
مدارس، مهدكودكها، میدانهی ورزشی، كلینیكهی
بهداشتی و غیره را مورد بحث قرار داده و طرحهیی
بری آن تهیه نمیند. اعضی كمیتههی بخش، افراد
شوراهی مردمی را كه تعداد آنها بسته به ساكنین هر
بخش متغیر است، انتخاب ميكنند. شوراهی مردمی
مقررات داخليشان را راساً تدوین ميكنند. برخی از
ین شوراها تقاضا ميكنند تا با فراخوانی یك
رايگیری مجدد، مسئولیتهی آنها در حوزة
انتخاباتيشان افزیش یابد. شوارها جلسات منظمی با
اعضی حكومت محلی دارند تا پیرامون مسائل مربوط به
بودجه به گفتگو بپردازند و اولویتها و دشواريهی
اجری برنامهها را مشخص كنند. بری نخستین بار در
تاریخ برزیل شهروندان، به ویژه تهیدستان، بر مبنیی
استوار در تصمیمگیريهی مربوط به بودجه و
سیاستگذاريها شركت مستقیم دارند. ین روند مشاركت
مستقیم منجر به شكلگیری برنامههی آشكارا متفاوتی
بری مواجهه با مشكلات اجتماعی ميشود.
شهروندان حلبيآبادها با پشتیباني
حزب و حكومتهی محلی، شوارهی حلبيآبادها
(Conselhos Da Favela)
را تشكیل ميدهند. شوراها از افراد سادة
حلبيآبادها تشكیل شده و مقررات خاص خود را دارند.
ین شوراها خود مسئول قسمت اعظم كارهی مربوط به
برنامهریزی و اجری برنامهها هستند.
شوراهی حلبيآبادهی هر محل تنها
مسئول واحدهی خود بوده و در ناحیة محدودی كار
ميكنند. نمیندگان بلند پیه حكومت و مقامات رسمی
حزب تنها به دعوت آنها در جلسات حاضر ميشوند.
حكومتهی محلی تحت كنترل حزب،
مهندسان، برنامهریزان شهری، زمینشناسان،
معماران، جامعهشناسان و دیگر متخصصان را بری كار
كردن روی پروژههی نوسازی شهری به استخدام
درميآورند. ین افراد با شوراهی حلبيآبادها
همكاری و به آنها كمكهی فنی عرضه ميكنند. ین
متخصصان در جلسات خود طرحهی مشتركی را تهیه و بری
اجری برنامهها به طور جمعی كار ميكنند.
تجربة شهردار سائوپولو، لوئیز
اروندینا كه در نوامبر 1988 از سوی حزب انتخاب شد،
نمونهی است از روند ساختن سوسیالیسم دمكراتیك.
سائوپولو با حدود 13 میلیون نفر جمعیت، سومین شهر
بزرگ دنیا و پیشرفتهترین منطقة صنعتی در جهان سوم
است. هر ساله حدود پانصدهزار نفر در جستجوی كار به
ین شهر مهاجرت ميكنند و به شدت بر مشكلات اجتماعی
و مشكل مسكن در حلبيآبادها ميافزیند. برنامههیی
بری بهداشت و آموزش بهتر و ساختمانسازی از
اولویتهی فوری هستند. با ین حال حكومت مردمی در
وهلة اول بر اصلاح الگوهی حكومتی، كه موجد
بوروكراسی دولتی عظیمی بوده، تاكید زیادی دارد. با
ارزیابيهی انجام شده در سال 1989 روشن شد كه
كارمندان رسمی دولت، كه عمدتاً با پارتي بازی
استخدام شده بودند، با مقاومت در برابر اجری
برنامههیی كه مشاركت مستقیم مردم در سیاستگذاريها
را ترغیب ميكرد، مانع از اجری ین برنامهها
ميشدند. ین امر ضرورت دمكراتیزه كردن و تمركززدیی
را مشخص نمود. ین مساله
به ویژه در آموزش و پرورش آشكار شد، جیی كه معلمان
در برابر طرحهی مبتكرانة وزیر آموزش و پرورش،
پائولو فریره، مقاومت كرده و تا بدانجا پیش رفتند
كه اعتصاب وسیعی را بر علیه حكومت محلی برپا
كردند. پاسخ وزیر آموزش و پرورش چیزی نبود جز
دمكراسی بیشتر. فریره از معلمان درخواست كرد تا
كمیتهی را بری كار با او و كارمندانش انتخاب
كنند. دسترسی به اسناد حكومتی بری همگان ممكن شد و
اسناد بودجه نیز بری بررسی در دسترس نمیندگان
معلمان و همینطور اعضی «كمیتة آموزش شهروندان»
قرار گرفت. هیات
سه جانبهی مركب از نمیندگان حكومت، والدین و
معلمان بری یافتن راه حل شروع به كار كرد. بالاخره
معلمان با اكثریت آراء به پیان اعتصاب و قانونی
كردن برنامة بازآموزی معلمان، كاركنان و والدین،
كه بر پیة فلسفة جدید آموزش بری رهیی قرار داشت،
ری دادند.
اگر قرار است كه حكومت در تلاش بری
دمكراتیزه كردن سیاستهی اجتماعی موفق باشد، بدیهی
است كه حكومتهی دمكراتیك و مردمی مجبور خواهند
بود تا به منظور ارتقاء سطح تشكل سیاسی مردم، در
مقیاس وسیعتری با مسائل آموزشی روبرو شوند ضمناً
تجربة حزب نشان ميدهد كه پروژههی عمرانی
ميتواند تاثیرات عمیقی بر نظر مردم نسبت به حكومت
داشته باشد و بریشان روشن كند دموكراسی مبتنی بر
مشاركت، به دخالت مردم، انتقادات و نیز همكاری
آنها در تصمیمگیريها اتكاء دارد.
فریند ساختن سوسیالیسم دموكراتیك
بر مبنی مبارزات روزمره، مستلزم داشتن شهامت بری
مواجهه با انتقادات و مخالفتهاست. حزب كارگران بر
ین اعتقاد است كه اعتراض قانونی یك جنبة تفكیك
ناپذیر و ابتدیی دموكراسی
است. بدین ترتیب عكسالعمل حكومت دموكراتیك
و مردمی همانا افزیش تلاشها به منظور گسترش
دمكراسی مستقیم از طریق نهادی كردن مكانیسمهیی
بود كه مشاركت در سیاستگذاری حكومتي را ممكن
ميساخت. بید ارتباط بین سازمانهی جامعة مدنی،
دولت با اجری برنامههیی در تجربهی تاریخی
حكومتهی مردمی برقرار ميشد. ین ارتباطات بید به
طور مداوم و با توجه به ارزیابيهی بعدی از كاریی
آنها در گسترش دامنة نهادهی دمكراتیك، نوسازی و
بازسازی ميشد.
بدون شك ميتوان گفت كه حزب
كارگران و جنبشهی اجتماعی متحد آن در اصطلاحی كه
اكثر خوانندگان ميفهمند «سوسیالیست» هستند، اما
همانطور كه شرح فوق از حزب به گونهی امیدبخش ین
امر روشن ميكند، ین نوعی از سوسیالیسم است كه در
تجربة كارگران و زحمتكشان برزیل و نیازهی ملموس
آنها ریشه دارد:
سوسیالیسمی برخاسته از اعماق.
منبع:
ین مقاله نوشتة ماریا هلنا موریر
آلوس از اعضی حزب كارگران برزیل و استاد دانشگاه
یالتی ریودوژانیرو است. ین مقاله در كتابی با
عنوان «یندة سوسیالیسم» صفحة 233 تا 245 چاپ شده
است.
پانوشتها:
(1)
ین اصطلاح به كارگران روزمزد كشاورزی كه در حاشیة
شهرها زندگی ميكنند اطلاق ميشود. تعداد ین
كارگران در سراسر برزیل حدود 16 میلیون نفر است.
ین كارگران فاقد قرارداد كار، حقوق ثابت، اشتغال
تضمین شده و هر گونه مزیا یا امنیت اجتماعی هستند.
آنها از بسیاری جهات وضع مشابهی با مهاجران
غیرقانونی در یالات متحده دارند. اصطلاح بولاس
فریس به معنی «ناهار سرد» است و به ین نكته اشاره
دارد كه كارگران بید غذیشان را همراه خود به
كشتزار ببرند.
(2)
جوامع پیه ـ مسیحی، انجمنهی محلی مردم است كه با
كمك كشیشان رادیكال كلیسی مترقی (خارج از سلسله
مراتب روحانیت مسیحی) تشكیل ميشود. ین انجمنها
بیشتر در مناطق روستیی و در جریان مبارزات آنها
بری حل مشكلات روستائیان یجاد ميشود. آنچه در
آمریكی لاتین، و از جمله برزیل، تحت عنوان الهیات
رهیی بخش فعالیت ميكند، غالباُ در برگیرندة
گریشات دموكراتیك و سوسیالیستی بخشی از تودة مردم
است كه اعتقادات مذهبی دارند. ین گریشات نه تنها
تفسیر رادیكالی از مسیحیت ارائه ميدهند بلكه
مهمتر آن كه به اساسيترین مواضع دموكراتیك و
سوسیالیستی ـ از جمله جدیی دین از دولت و مبارزة
ضد سرمیهداری ـ نیز متعهد هستند. و درست به همین
دلیل، ین گریشات نه تنها تابع اوامر دستورات سلسله
مراتب روحانیت مسیحی و پاپ نیستند، بلكه از اجری
آن نیز سر باز ميزنند. حزب كارگران برزیل نیز هر
چند در برگیرندة گریشات یدئولوژیك گوناگونی است كه
در بین كارگران و زحمتكشان برزیل وجود دارد، اما
در عین تنوع یدئولوژیك گریشات درون حزب، آنها را
بر پیه موازین دموكراتیك و سوسیالیستی حزب در
مبارزة طبقاتی متحد ميكند. تلاش حزب در ین راستا
است كه در عین پیبندی به معیارهی دموكراتیك از
پررنگ شدن مرزهی یدئولوژیك در برابر مرزهی طبقاتی
ممانعت به عمل آورد چرا كه پذیرش تنوع یدئولوژیك و
پلورالیسم نظری و تشكیلاتی در جنبش كارگری از
ملزومات سازماندهی یك جنبش كارگری وسیع و
سوسیالیستی است.
(3)
منظور، تاكید بر استقلال جنبشهی اجتماعی در برابر
دولت و احزاب سیاسی ميباشد. حزب كارگران، مدافع
حق بيقید و شرط كارگران بری یجاد تشكلهی مستقل
از دولت و احزاب سیاسی است. ین امر، شرط لازم بری
تبدیل جنبش كارگری و سیر جنبشهی
اجتماعی رادیكال به یك وزنة
اجتماعی قدرتمند در صحنة مبارزة طبقاتی است. حزب
كارگران با تاكید بر ین مسئله، رابطة دو جانبه و
پوییی با پیة كارگری و تودهی خود برقرار مينمید
و در عین حال با اجتناب از روابط عمودی، از بالا
به پیین، دموكراسی درونی را به یك امر نهادی و
شیوة حیات حزبی تبدیل ميكند.
(4)
انتخابات تناسبی ـ ین نظام انتخاباتی بری تامین
مشاركت اقلیتهی فكری در مجامع تصمیمگیری حزبی
است. بر ین مبنا معیار انتخاب نمیندگان كسب اكثریت
مطلق (نصف به علاوة یك) نیست، بلكه تعداد نمیندگان
با توجه به وزن اقلیتهی فكری تعیین ميشود تا
همه گریشات فكری بتوانند به نسبت اعضاء،
نمیندگانی را انتخاب نمیند.
|