درباره اتحاد جنبش کارگری

بازگشت به صفحه قبل

 

استقبال از فراخوان "اتحاد کميته های کارگری"

 


,اتحاد کميته های کارگری, در تاريخ 11/9/85 فراخوان اتحاد عمل، رو به فعالين کارگري، اعم از منفرد يا متشکل داد. اين اقدام بسيار مترقی و پيشرو پس از دوره ای سردرگمی در ميان عمده ترين بخش پيشروان کارگري، چنانچه بتواند از خطا های گذشته و ندانم کاری های معمول فاصله بگيرد گام مهمی در پيشبرد اهداف جنبش کارگری محسوب ميشود. به عبارت بهتر، نقد به خطاهای گذشته گرايشات و فعالين مختلف، آنهم آشکار و علني، شجاعانه و رو به کل طبقه کارگر، بهتر از هر چيز شرايط عبور از رکود و بن بست تا کنونی را فراهم ميکند. هرچند نقد و انتقاد مذکور موضوع اصلی فراخوان نامبرده نيست اما اين فراخوان قطعاً می بايست نقد راديکال به گذشته باشد.

همانطور که در اطلاعيه اتحاد کميته های کارگری آمده است : , دليل اينکه چرا هر يک از اين گرايشات و از جمله خود ما نتوانسته ايم به اين هدف نزديک شويم و حد اقل بين پيشروان فعال جنبش کارگری هماهنگی و همکاری لازم را بوجود بياوريم، از موضوع اين نوشته خارج است و بسيار مفصلتر از آن است که در اين نوشته کوتاه بتوان به آن پرداخت. اما بطور کلی می توان گفت که همه ما کمتر و بيشتر دچار برخورد انحصار طلبانه بوده ايم.,
چنين انتقادی شجاعانه زمينه اصلی ورود به مرحله ای نوين در پروسه مبارزات و تشکل يابی کارگری است. چنين انتقاد شجاعانه ای زمينه نقد و بررسی همه جانبه ضعف ها و کاستی ها در گذشته را فراهم ميکند و درست به همين دليل فراخوان ميتواند منفذی برای عبور از بن بست کنونی در سطح فعالين جنبش کارگری فراهم کند.

,کميته اقدام کارگری,، ضمن حمايت خود از اين فراخوان واعلام آمادگی برای همکاری و شرکت در اتحاد عمل و شورای هماهنگی فراخوان داده شده، لازم ميداند در همين اطلاعيه به نکات ضروری اشاره کند که با توجه به آنها بتواند از بيشترين نيرو و امکانات خود در جهت تقويت اين اقدام استفاده کند.

اين نکات عبارت است از اول؛ رعايت دمکراسی درونی. دمکراسی درونی و از نوع دمکراسی کارگری به اين سبب نيست که اين حرکت بتواند چهره بيرونی مطلوبی از خود نشان دهد بلکه به اين سبب است که بتواند اصولاً حيات با دوام و دامنه داری پيدا کند. بتواند برای خود، مخاطبينی در بين جنبش کارگری به طور اخص و ساير جنبش های متحد جنبش کارگری به طور اعم پيدا کند.

دمکراسی درونی و اعتقاد عملی به آن ميتواند در نوع فراخوان و اطلاعيه های تکميلی خود را نشان داده و اين خود زمينه دخالت بيشترين فعالين و پيشروان کارگری از هر گرايشی را فراهم کند. در نتيجه فراخوان می بايست رو به همه گرايشات موجود در جنبش کارگري، صرفنظر از تعلقات سياسی و... آنها باشد. خوب است فراخوان از قبل تقسيم بندی گرايشات به ,راديکال, و غير راديکال برای همکاری مشترک صورت ندهد، زيرا که بدون همکاری مشترک و بدون حضور عملی در اتحاد عمل نميتوان تشخيص داد کدام گرايش و يا فرد فعال ,راديکال, و کدام غير راديکال است. تشخيص چنين موضوعی در فعاليت مشترک و اتحاد عمل مشخص ميشود و قضاوت به آن نيز توسط جنبش طبقه کارگر به جای اين يا آن گرايش صورت می گيرد. در نتيجه يک گرايش اين امکان را پيدا نخواهد کرد که با نسبت دادن غير راديکا ل به گرايشی ديگر اولاً خود را راديکال نشان دهد ثانياً دچار حذف گرايی شود. نوع فعاليت و مطالبات و پيگری مبارزه برای آنها است که گرايشات راديکال و غير آن را رو به کل طبقه کارگر معرفی و مورد قضاوت قرار خواهد داد. اما معيار ورود به اين حرکت، اگر چه نبايد بر اساس راديکال بودن يا نبودن، اعتقاد به تشکل فراگير يا منطقه ای و ... با شد؛ به اين دليل که با دمکراسی کارگری مغايرت پيدا ميکند؛ ولی قطعاً ميتواند و بايد بر اين اساس باشد که تنها گرايشات و فعالين کارگری ميتوانند با اين حرکت همسو شوند که هيچ وابستگی به دولت سرمايه داری نداشته باشند؛ غير از اين، دمکراسی درونی اين امکان را برای هر گرايش با حفظ حق گرايش قائل ميشود که در اين حرکت مشترک و به حول مطالباتی که از درون آن مشترکاً به توافق ميرسند همراه شوند.

دوم؛ حق حفظ گرايش حقی دمکراتيک و بخشی از موضوع مبارزات کارگری است. لذا چنين موضوعی که کارگران انقلابی برای آن مبارزه ميکنند نميتواند در يک تشکل کارگری ناديده گرفته و حذف شود. چنانچه به حق حفظ گرايش احترام گذاشته شود زمينه نقد و ابراز نظر نسبت به گرايشات مختلف نيز فراهم ميشود. در نتيجه اتحاد عمل مابين گرايشات مختلف همزمان ميتواند امکان نقد و بررسی گرايشات مختلف را نيز فراهم کند. اختلاف بين گرايشات و نظرات متفاوت در يک اتحاد عمل امکان بروز بيشترين آرا و نظرات را فراهم کرده و اين خود در بروز استعدادها و ابتکارات نقش مهمی بازی خواهد کرد. در نتيجه بروز اختلاف بين گرايشات نبايد منجر به عدم همکاری بر سر مواردی باشد که اصول گرايشات را زير علامت سوال نمی برد. بايد از قبل بر سر وجود اختلافات بين افراد و گرايشات مختلف و طبيعی بودن آن توافق صورت بگيرد که در اينصورت با اولين بحث ها و نقدها فوری نتيجه عدم همکاری و شکست دوباره گرفته نشود.

سوم؛ بورکراسی اين آفت هميشگی جنبش کارگری همواره مانع رشد مبارزات کارگری شده و بارها اين جنبش را از توان و مبارزه انداخته است. اينکه بورکراسی تا کنون در جنبش کارگری ايران و در سطح فعالين و پيشروان آن چه آسيب های جدی وارد کرده است موضوعی است که نه ميتوان از آن صرفنظر کرد و نه ميتوان مفصلاً در يکجا به آن پرداخت. اما اهميت آن تا حدی هست که مبارزه با آن و حق مبارزه با آن بتواند يکی از ضروری ترين مواردی باشد که بتوان با فرياد بلند گفت: بدون مبارزه پيگير با آن و بدون عقب گذاردن بورکراسی به يقين نميتوان جنبش کارگری را جلو تر از آنچه که هست فرض کرد.
با اميد موفقيت در راهمان


کميته اقدام کارگری
22 آذر 1385